بی دل

زندگی کتابیست که صفحاتش وارونه می شوند گهگاهی...

فقط برای چند لحظه خوابم برد ... اپیزود سه

-پاشو آقا ماهان. پاشو دیگه. دیرت میشه اونوقت غر غر کردنت برای منه.
با عجله لباس های دیروزی را می پوشم . هرچه حسین اصرار می کند که لقمه ای صبحانه بخورم مثل همیشه صبحانه نخورده از خانه بیرون می زنم. چند دقیقه ای طول می کشد تا به ایستگاه مترو برسم. صبح ها متروی تهران بیشتر به ویترین عروسک فروشی شبیه است. با وجود اینکه تا هتل با تمام توان دویدم اما بازهم چند دقیقه ای دیرتر از وقت مقرر می رسم . خداراشکر مدیر شیفت هنوز نرسیده . 
-بچه ها زود باشید سریع لباسای فرمتونو بپوشید . ماهان تو بیا کارت دارم.
بله آقا مصطفی. امری داشتید؟
-دیشب که رفتی یه خانمی اومد اینجا از اون باکلاسا ها. لباساش کلی می ارزید . سراغ تورو گرفت . منم گفتم پیش پای شمارفت. خلاصه یه چند دقیقه ای با موبایلش حرف زد و بعدشم این کاغذو داد گفت بدم به تو.
به من؟ خب نگفت کیه؟ چی کار داره؟ آخه من که کسی رو تو این شهر نمیشناسم.
-نه والله چیزی نگفت. خب دیگه اینو بگیرو برو به کارت برس.
چشم آقا مصطفی . 
غذاخوری هتل هر لحظه شلوغ تر می شود. انگار سیر شدن از لغت نامه ی این مردم پاک شده . احساس ضعف شدیدی می کنم. 
 

ادامه دارد ...

۵ ۵
سرباز کوچولو ...
۲۷ آبان ۱۵:۳۴

منتظر ادامه ام

پاسخ :

به زودی...
خانم مارمولک آبی
۱۵ آذر ۱۷:۳۹

چرا ما رو میذارین تو خماری؟ :(

پاسخ :

حتما به زودی اپیزود بعدی رو میذارم ممنون که دنبال می کنید
. ℳƐĦƊℑ .
۲۶ دی ۱۲:۵۴

وهاب جان ادامه! ادامه!

پاسخ :

درگیر امتحان های دانشگاه بودم مهدی جان فرصت نشد
حتما ادامه میدم
. n̈äs̈ẗr̈n̈ .
۰۴ بهمن ۲۰:۰۹

سلام آقا وهاب خوبین؟

خیلی وقت بود نوشته های زیباتون رو نخونده بودم.. خسته نباشین!

راستی منتظر ادامه هستیم!

پاسخ :

سلام وقتتون بخیر
خیلی لطف کردید ...
ممنونم که سر زدید . فعلا فقط میتونم بگم به زودی
بازم ممنونم
بیشتر از این کارا بکنید
فائزه
۱۲ ارديبهشت ۱۹:۴۶

از آبان تا بهمن کامنت هست که اپیزود بعدی رو کیی میذارین!

منم میخوام این کامنت تو اردیبشهت ثبت بشه که اپیزود بعدی رو کِی میذارین؟ :)

پاسخ :

باور کنید انقدر درگیر کار و مشغله های مختلف بودم که اصلا فرصت نکردم ادامه بدم اما قول میدم به زودی قسمت های بعدی رو منتشر کنم. سپاس از اینکه دنبال می کنید 
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
دنیا کوچکتر از آن است که گمشده ای را در آن یافته باشی
هیچکس اینجا گم نمیشود
آدمها به همان خونسردی که آمده اند
چمدانشان را می بندند و ناپدید می شوند
یکی در مه ... یکی در غبار ... یکی در باران.... یکی در باد و بیرحم ترینشان در برف.... آنچه بر جا می ماند رد پایی است و خاطرهایی که هر از گاه پس می زند مثل نسیم، پرده های اتاقت را....
تو اینطور نباش!!!
پیوندها
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان