چهارشنبه ۱۴ خرداد ۹۹
در انتهای نگاهت بارها به زمین خوردم اما چه فایده تو لنز داشتی...
بی گمان هزار بار نگاهم گره خورد در آن لنز ها اما بازهم...
تو اصلا چشم داشتی؟
تو اصلا می دیدی پله های نردبان گوشه حیات را؟
دیدی پرواز گرگ هارا؟
حتی بعید می دانم صدای غار غار سگ ها را هم شنیده باشی.
دستکش هایم را دیدی در بحبوحه ی بارش آفتاب؟
نه تو هیچ چیز را نمی دیدی.
آهای مترسک حوض ماهی ها با توام؟؟؟