بی دل

زندگی کتابیست که صفحاتش وارونه می شوند گهگاهی...

پر

تنهایی ...

اوج شکوفایی یا فروپاشی؟

شکست یا پیروزی؟

باید ایستاد ، تمام قد

به نظاره 

به آینه

و منزجر شد ...

و منفجر شد ...

و فروپاشید 

عجیب اما تلخ خواهد بود 

(شاید) انسان آن فراموش شده ترین ها باشد

به قطع اما...

چرا ؟ چگونه ؟ از کجا ؟ به کجا ؟ 

بی دلیل 

بی دلیل

از ناکجا 

به ناکجاتر

حس خفگی در استخر خالی 

آن زمان که باید لب بزنی و لب ...

آن زمان که هم آغوشی با خودت ...

آن زمان که خواهی مرد در خودت و چه سخت متولد شدی ...

التماس کن 

التماس می کنم

هنوز هم پرم

۱ ۳
دنیا کوچکتر از آن است که گمشده ای را در آن یافته باشی
هیچکس اینجا گم نمیشود
آدمها به همان خونسردی که آمده اند
چمدانشان را می بندند و ناپدید می شوند
یکی در مه ... یکی در غبار ... یکی در باران.... یکی در باد و بیرحم ترینشان در برف.... آنچه بر جا می ماند رد پایی است و خاطرهایی که هر از گاه پس می زند مثل نسیم، پرده های اتاقت را....
تو اینطور نباش!!!
پیوندها
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان