بی دل

زندگی کتابیست که صفحاتش وارونه می شوند گهگاهی...

واقعیت

دویست متر پایین‌تر از تابلوی پنج صبح

 نزدیک به طلوع آفتاب

جایی که الکل میپرید؛

واقعیت به مشام مرد مست خورد و استفراغ کرد.

 

۰ ۴
دنیا کوچکتر از آن است که گمشده ای را در آن یافته باشی
هیچکس اینجا گم نمیشود
آدمها به همان خونسردی که آمده اند
چمدانشان را می بندند و ناپدید می شوند
یکی در مه ... یکی در غبار ... یکی در باران.... یکی در باد و بیرحم ترینشان در برف.... آنچه بر جا می ماند رد پایی است و خاطرهایی که هر از گاه پس می زند مثل نسیم، پرده های اتاقت را....
تو اینطور نباش!!!
پیوندها
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان