بی دل

زندگی کتابیست که صفحاتش وارونه می شوند گهگاهی...

شاید

شاید امروز

شاید چند روز دیگر

شاید در تقاطع

شاید در ارتفاع

شاید در عمق

شاید در خواب

شاید در مستی

شاید در نئشگی

شاید در شنیدن

شاید در باد

شاید در برف

شاید در ... نه باران نه ، مملو از تنفر است

شاید در رولت

شاید در فراموشی...

اما به قطع به انتها می رسد

و ماندن چه سود ؟ 

عشق چه سود؟

دیدن چه سود؟

همانا که صادقم

...

۱ ۴
دنیا کوچکتر از آن است که گمشده ای را در آن یافته باشی
هیچکس اینجا گم نمیشود
آدمها به همان خونسردی که آمده اند
چمدانشان را می بندند و ناپدید می شوند
یکی در مه ... یکی در غبار ... یکی در باران.... یکی در باد و بیرحم ترینشان در برف.... آنچه بر جا می ماند رد پایی است و خاطرهایی که هر از گاه پس می زند مثل نسیم، پرده های اتاقت را....
تو اینطور نباش!!!
پیوندها
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان