بی دل

زندگی کتابیست که صفحاتش وارونه می شوند گهگاهی...

در جستجو

عشق همچنان در تفکرات کهنه و زوار در رفته من حقیقتی نامعلوم مانده است. سال هاست که به دنبال هر اتفاقی نشانه هایش را جست و جو میکنم اما افسوس هر انقدر که به واقعیت نزدیک می شود از دستان من دوری می جوید. می خواهم فراموشی را سر لوحه ی انتخاب ها و اشتباهات گذشته قرار دهم بلکه کورسویی خاکستری از لابه لای اوار های تاریخ نمایان شود. شاید از توان ذهنیت من خارج باشد اما نمی توانم نظاره گر این نرسیدن باشم. ما باید برسیم ... ضمیر جمعی که با وجود نبودن زیبایی وصف ناپذیری را به یدک می کشد. چقدر این ما را دوست خواهم داشت اگر به سرکوفت های نبودنش پایان دهد اگر بودنش را در کوچه ای کنار لوله گازی با چشمان من یکی کند . چقدر ان لوله گاز را دوست خواهم داشت اگر کمی بیش از خودش باشد . خاکستری بماند و دادوقال کند ... 
دوست داشتن های ساده ای که سالهاست در مقابلم کز کرده و اینه ی من شده.من تویی را جستجو می کنم که فراتر از منطق انسانیت و فلسفه وجودی به سخره بکشد تمام بشریت بی احساس را. انتظار زیادی نیست من می دانم تو هستی ... در خود من

۱ ۳
. ℳƐĦƊℑ .
۱۹ بهمن ۲۳:۱۶
چقدر دوست داشتم این پستت رو داداش(:

پاسخ :

لطف داری مهدی جان
خوشحالم که دوست داشتی
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
دنیا کوچکتر از آن است که گمشده ای را در آن یافته باشی
هیچکس اینجا گم نمیشود
آدمها به همان خونسردی که آمده اند
چمدانشان را می بندند و ناپدید می شوند
یکی در مه ... یکی در غبار ... یکی در باران.... یکی در باد و بیرحم ترینشان در برف.... آنچه بر جا می ماند رد پایی است و خاطرهایی که هر از گاه پس می زند مثل نسیم، پرده های اتاقت را....
تو اینطور نباش!!!
پیوندها
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان