بی دل

زندگی کتابیست که صفحاتش وارونه می شوند گهگاهی...

تو باش

چقدر حس خوبی داشت
وقتی زیر تابلوی شمالی منتظر بودی
وقتی از دور میدیدمت ولی از دوست داشتنت بازهم دلم خواست بگم هنوز نمیدونم کجایی
چقدر سادگی و صمیمیت از اون فاصله قابل حس بود
دوست داشتم سکوت کنم و فقط سکوت
تو حرف بزنی
هیجان صحبت هاتو دوست دارم
ذوق دیدن کتاب ها و کارت پستال ها تمام توجه من از اطراف رو معطوف به چشم هات می کرد
تو باید باشی
تو دقیقا خود حس زندگی هستی
کلافگی و لرزش دست هات وقتی به دنبال کلمه ای بودی که بهتر توصیف کنی انقدر برام سخت بود که ترجیح میدم حرفاتو نشنوم اما تو اروم باشی

۰ ۵
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
دنیا کوچکتر از آن است که گمشده ای را در آن یافته باشی
هیچکس اینجا گم نمیشود
آدمها به همان خونسردی که آمده اند
چمدانشان را می بندند و ناپدید می شوند
یکی در مه ... یکی در غبار ... یکی در باران.... یکی در باد و بیرحم ترینشان در برف.... آنچه بر جا می ماند رد پایی است و خاطرهایی که هر از گاه پس می زند مثل نسیم، پرده های اتاقت را....
تو اینطور نباش!!!
پیوندها
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان